تیم ملی روی کاکل بازیکنان لیگ های خارجی می چرخد یا استراتژی اسکوچیچ

تهران- ایرناپلاس- کره‌جنوبی یکی از بهترین بازی‌های این دوره خود را مقابل تیم ملی کشورمان انجام داد و بازیکنان این تیم با تلاش بیشتر نسبت به بازی‌های گذشته و انگیزه‌ای که مقابل تیم ملی ما داشتند شرایط خیلی خوبی را برای خود بوجود آوردند که البته این مساله برمی‌گردد به ساختار فوتبال این کشور که منظم و منضبط بازی می‌کنند.


به گزارش ایرناپلاس، پائولو بنتو سرمربی کره‌جنوبی استراتژی مناسبی در نیمه اول داشت و تلاش کرد اول بازی را کنترل و حفظ توپ کند؛ حریف را از دروازه خود دور نگهدارد و عناصر تهاجمی ما را کنترل و از کار بیاندازد که تا حدودی در این راه موفق عمل کرد.


«سون هیونگ مین» برای نخستین‌بار به ایران گل زد و کره‌جنوبی پس از ۳ هزار و ۹۱۶ روز در یک دیدار رسمی موفق به گشودن دروازه ایران شد.
آخرین باری که ایران در یک بازی رسمی از کره‌جنوبی گل خورده بود، در دوران مربیگری افشین قطبی بود. آنچه در این دیدار دیدیم تیم ملی ما یک بازیساز کلاسیک ندارد و از طرفی سرعت لازم برای انتقال توپ در غیاب یک بازیساز را هم ندارد.
قصد داریم حالا که تیم ملی در صدر جدول گروه خود قرار دارد به ضعف‌های آن اشاره‌ای دو باره داشته باشیم تا در آینده به مشکل نخوریم و فرصتی برای جبران نداشته باشیم.


امیری، حربه همیشگی اسکوچیچ
همانگونه که مسعود اقبالی پس از بازی با امارات در گفت‌وگو با ایرناپلاس به آن اشاره کرده بود؛ آن انسجام تیمی و آن تراکم حمله در اصل انتقال از دفاع به حمله و برعکس را از تیم ملی ندیدیم.
در نیمه اول دیدار با کره‌جنوبی، بازی چنگی به دل نمی‌زد؛ انگار نه انگار میزبان بودیم؛ بیشتر در لاک دفاعی قرار داشتیم. این نشان می‌دهد که دراگان اسکوچیچ هنوز نمی‌داند از داشته‌های خود چگونه استفاده کند.
با داشتن سه مدافع چپ تخصصی انتخاب وحید امیری برای این پست یک بدعت اشتباهی است که در بازی‌های اخیر به‌عنوان حربه استفاده می‌شود زیرا امیری در فاز حمله خیلی مفید بازی می‌کند تا محدود شدن در این پست.


آنالیز خوب کادر فنی کره
کادر فنی کره‌جنوبی آنالیز خوبی از تیم ما انجام داده بود و انتخاب سیستم ۴-۱-۴-۱ برای این بازی کاملاً هوشمندانه بود و با این انتخاب سعی کرد دو هافبکی که رو به جلو بازی می‌کردند عملاً سعید عزت‌اللهی و احمد نوراللهی را از بازی خارج کنند تا ارتباط سه خطوط ما قطع شود و هرگاه پاس هم می‌داند در یک سوم زمین ما بود و در نیمه زمین ما.
همچنانکه برای دقایقی این اتفاق رخ داد. پائولو بنتو از «جونگ وو- یونگ» به‌عنوان یک فیلتر در فضایی قرار داده بود که طارمی و آزمون از آن استفاده می‌کردند. در واقع فضای بین دفاع و هافبک همان منطقه‌ای بود که زوج زهردار ما از آن استفاده می‌کردند را بسته بود.


پرس سنگین کره‌ای‌ها
کره‌ای‌ها در شروع پرس سنگینی را در دقایقی از بازی انجام دادند و عجیب این‌که ما اصرار داشتیم پاس‌های کوتاه بدهیم که تا نتوانیم آن تراکم را به هم بزنیم و از پرس در بیاییم اما در ادامه هرگاه این پرس انجام شد ما بازی بلند انجام دادیم و اگرچه با این کار عملاً هافبک‌های خود را از جریان بازی خارج کردیم، اما بازیکن خط جلوی ما آنقدر قابلیت داشتند که بتوانند برای یکدیگر موقعیت خلق کنند و این را در دقایق پایانی نیمه اول این دیدار هم دیدیم و این اتفاق رخ داد اما چه اصراری است زمانی‌که بازیکنان چابک و سرعتی کره‌ای‌ها دفاع ما را پرس می‌کنند به دادن پاس‌های کوتاه ادامه دهیم و نتوانیم از فشار پرس حریف رهایی پیدا کنیم؟


بازی مستقیم برای فرار از پرس
البته این مشکل دقایق اولیه ما بود و در ادامه بعد از آن با بازی مستقیم توانستیم از زیر این فشار رهایی پیدا کنیم. بازی مالکانه کره‌ای‌ها در زمین ما نشان‌دهنده این بود که حریف تلاش می‌کرد توپ را از دروازه خود دور نگه دارد و بهترین حربه را این دیدند که بازیسازی را از دفاع شروع و از جلو هم پرس کنند که تا حدودی در این کار خود نیز موفق بودند.
حتی دیدیم کره‌ای‌ها با برنامه بودند و پرس کردن را زمان‌بندی هم کرده بودند؛ یعنی زمان‌بندی لحظه‌ای انجام دادند وقتی از پرس در می‌آمدند پرس تدریجی را انجام می‌دادند و رفته رفته در یک سوم میانی، خط هافبک ما را با برنامه‌ای که داشتند خارج می‌کردند.


دریافت گل در لحظات حیاتی فوتبال
البته نباید فراموش کرد هم اسکوچیچ و هم بنتو دوست داشتند با توجه به فاصله امتیازهای‌شان با تیم سوم این بازی را نبازند و از ته دل به تساوی راضی بودند. هر دو تیم منتظر اشتباه یکدیگر بودند تا به گل برسند اما آنچه که در این بازی مشهود بود هر تیمی گل می‌خورد این قابلیت را داشت تا به گل برسد.

ما در لحظات حیاتی فوتبال گل خوردیم. اگر فوتبال را ۹۰ دقیقه‌ای بدانیم ۲۰ دقیقه حیاتی دارد؛ دقایق ۱ تا ۵، ۴۰ تا ۴۵، ۴۵ تا ۵۰ و ۸۵ تا ۹۰ و ما دقیقاً در لحظات حیاتی فوتبال گل خوردیم. این مشکل را در بازی‌های گذشته نیز داشتیم هرچند گلی را دریافت نکردیم اما کادر فنی ما هرگز سعی در رفع آن نکرد و این موضوع نادیده گرفته شد.


ریسک و جسارت کره‌ای‌ها
در این دیدار دیدیم که فضادادن به بازیکن سرعتی همچون «سون هیونگ مین»، چه تاوانی دارد؛ در واقع این مساله نشان داد که سرعت در حمله چقدر اهمیت دارد؛ زمانی ‌که توپ به مهاجم کره‌ای رسید دو مدافع مرکزی ما (کنعانی‌زادگان و خلیل‌زاده) سر جای خود نبودند و این مشکل را در همه بازی‌های گذشته داشتیم و هیچ‌گاه کادر فنی به آن توجه نداشت.
شاید به دلیل این‌که ما آن بازی‌ها را می‌بردیم. اگر تاکنون هیچ تیمی از این ضعف ما بهره‌ای نبرده بود، دلیلش خط جلوی تیم است که فوق‌العاده قوی بوده و هیچ تیمی آن ریسک را نکرد تا با تعداد بازیکنان بیشتری حمله کند. اما کره این جسارت را پیدا کرد تا با تعداد زیادی به دروازه ما حمله کند و تا حدودی مشکلات خط دفاع ما بیشتر دیده شود.


خط جلوی ما از هر فرصتی گل می‌سازد
درست برعکس خط دفاع، خط حمله ما به خوبی از هر فرصتی گل می‌سازد؛ همانند گل تساوی ما به کره‌جنوبی. سردار آزمون توپی را در انتهای زمین تعقیب ‌کرد که شاید خیلی‌ها آن را انجام نمی‌دادند و علیرضا جهانبخش با حضور به موقع، ضربه سرش را درست جایی زد که دروازه‌بان کره‌جنوبی در محاسباتش اشتباه کرد و از دروازه خارج شد.

تیم ملی در بهترین زمان ممکن گل زد و اگر به دقیقه ۸۰ می‌رسید به‌دلیل بازی پرفشاری که انجام می‌داد نمی‌توانست به گل برسد چون بازیکنان ما خسته بودند و همانطور که دیدید بعد از زدن گل عقب رفتند و آن خستگی باعث شد فضاهایی را در اختیار کره‌ای‌ها قرار دهند.


سردرگم بازی کردیم
واقعیت این که بعد از دریافت گل، خیلی سردرگم بازی کردیم و خوش‌شانس بودیم کره‌ای‌ها پس از زدن گل عقب کشیدند تا از اندوخته خود دفاع کنند و گرنه می‌توانستند از سردرگمی تیم ما نهایت استفاده را ببرند و گل یا گل‌های بعدی را نیز بزنند.  
در واقع ضربه عزت‌اللهی به تیر دروازه کره – که یکی از بهترین بازی‌های خود را انجام داد- شوک مثبت بازی بعد از دریافت گل بود تا تیم ملی با حملات دامنه‌دار خود، کره‌ای‌ها را وادار به اشتباه کند و این نشان‌ داد که ما تا کنون به دلیل کیفیت بازی لژیونرها نتیجه گرفته‌ایم.
کره‌جنوبی بعد از دریافت گل تساوی حملات زیادی را طرح‌ریزی کرد که علیرضا بیرانوند با عملکرد خوبش یک امتیاز و صدرنشینی را برای ما حفظ کرد.


بزرگ‌ترین ضعف اسکوچیچ در تعویض‌ها
تعویض‌های ما بی‌معنا و بدون هدف بود به‌ویژه آوردن میلاد سرلک و مهدی قایدی در دقیقه ۹۰. فلسفه آوردن قایدی در آن لحظه چیست؟
جالب این‌که همه تیم‌ها با ۵ تعویضه شدن برنامه اهدافی دارند اما تیم ملی ما با توجه به این‌که همه نفراتش هم سطح هستند در این مورد ناقص عمل می‌کند.
این تعویض‌ها نشان داد که هیچ تفکر تاکتیکی در آن نیست و ظاهراً برای وقت‌کشی صورت گرفته است. گرچه حضور میلاد سرلک بحث تدافعی کردن است اما آوردن مهدی قایدی در این دیدار و کریم انصاری‌فرد در بازی با امارات آن هم در دقیقه ۹۰ هیچ توجیه تاکتیکی ندارد. ما می‌توانستیم خیلی زودتر تعویض‌های خود را انجام دهیم.


مردم فوتبال‌دوست ما هم بخوبی می‌دانند اسکوچیچ هم در بحث مدیریت و هم در بحث تعویض‌ها مشکل دارد و این در آینده ما را دچار مشکل خواهد کرد.
ما نفراتی مانند سامان قدوس، مهدی ترابی، مهدی قایدی، کریم انصاری‌فرد و … را داریم اما در استراتژی اسکوچیچ جایی ندارند؛ در واقع ما به جز تجربه و خلاقیت بازیکنان لژیونر خود چه چیزی دیده‌ایم؟ تا به امروز هیچ‌یک از تعویض‌های ما توجیه تاکتیکی نداشته است.


مطالب مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید